معنی یا وهاب

حل جدول

یا وهاب

برای ادای قرض و وسعت رزق و توانگری، در روز جمعه (یا پنجشنبه) روزه دارد و دو رکعت نماز به جای آورد و پیش از نماز، صد بار صلوات فرستد و به هر نیت که دارد شروع به نماز نماید و در هر رکعت بعد از فاتحه، یازده بار آیه الکرسی و بیست و پنج مرتبه قل هوالله احد و بعد از نماز چهل و یک بار بگوید «یا وَهاب» و کوشش کند که از اول نماز تا اتمام ختم سخن نگوید و بعد از فراغ، حاجت طلبد که البته مستجاب شود ان شاءالله.

هر کس به جهت ادای دین و قرض و وسعت رزق و روزی و دیگر مهمات، دورکعت نماز بخواند بدین شکل که روز پنجشنبه یا جمعه را روزه بگیرد و در آن روز، قبل از خواندن نماز صدمرتبه صلوات بفرستد و شروع به خواندن نماز بکند و در هر رکعتی بعد از حمد پانزده مرتبه آیه الکرسی و بیست و پنج مرتبه سوره توحید را بخواند و بعد از سلام بلافاصله در یک مجلس و بدون اینکه با کسی صحبت کند، چهل و یک هزار بار «یا وَهّاب» بگوید البته دعایش مستجاب گردد و مکررا تجربه شده است. همچنین خواندن این اسم بعد از هر نماز در سجده ۱۴ بار و به یک نفس باعث می شود فرد قاری و عامل، مستغنی گردد.


ختم یا وهاب

هر که هر روز بعد از نماز عصر ۱۰۰ مرتبه بگوید «یا وهاب» در امر معیشت او فراخی و توسعه فراهم گردد ان شاءالله.


وهاب

بخشنده


ختم یا وهاب یا ذالطول

هر که ذکر «یا وَهّابُ یا ذالطّول» را ورد خود سازد و هر روز 1035 مرتبه بگوید، روزی بر او فراخ گردد. و اگر بر آن مداومت نماید، از جایی که گمان نداشته باشد، روزی او برسد.


یا کریم

وهاب، بخشنده

فرهنگ فارسی هوشیار

وهاب

بخشنده از فروزگان خدا (صفت) نیک بخشنده بسیار بخشنده: ((تویی وهاب مال و جز تو واهب تویی فعال جود و جز تو فاعل. )) (منوچهری)، صفتی است ازصفات خدای تعالی: ((داری هبت از ایزد وهاب سه نعمت عیش هنی و طبع سخنی و کف واهب. )) (سوزنی)

لغت نامه دهخدا

وهاب

وهاب. [وَهَْ ها] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی:
تا مآب و مصیر و ملجاء خلق
نبود جز به خالق وهاب.
سوزنی.
داری هبت از ایزد وهاب سه نعمت
عیش هنی و طبع سخی و کف واهب.
سوزنی.

وهاب. [وَهَْ ها] (ع ص) بخشنده. (مهذب الاسماء). نیک بخشنده. (منتهی الارب) (آنندراج). بسیار بخشنده. (غیاث):
تویی وهاب مال و جز تو واهب
تویی فعال جود و جز تو فاعل.
منوچهری.

فرهنگ عمید

وهاب

از نام‌های باری‌تعالی،
(صفت) [قدیمی] بسیار‌بخشنده،


یا

نشانۀ برابری یا تقابل دو یا چند چیز و امکان انتخاب یکی از آن‌ها: یا این یا آن، یا مرگ یا نجات، یا بزرگی و عزّ و نعمت و جاه / یا چو مردانْت مرگ رویا‌روی (حنظلۀ بادغیسی: شاعران بی‌دیوان: ۴)،

نام های ایرانی

وهاب

پسرانه، بسیار بخشنده، از نامهای خداوند

فرهنگ معین

وهاب

بخشنده، یکی از نام های خدای تعالی. [خوانش: (وَ هّ) [ع.] (ص.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

وهاب

بخشایشگر، بخشنده، سخی، گشاده‌دست، معطی، واهب،
(متضاد) بخیل

فرهنگ فارسی آزاد

وهاب

وَهّاب، بسیار بخشنده و عطا کننده،

معادل ابجد

یا وهاب

25

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری